dell shekaste
bedone sharh
بی زحمت اگه وارد میشین یه یادگاری بذارینو برین هرچند کوتاه خوشحالم میکنه
نظرات شما عزیزان:
اما یک تغییر کوچیک،
یا یک اتفاق کوچولو
جوری حالت رو عوض می کنه که همه چیز رو فراموش می کنی.
به امیدِ یک تغییر، یا اتفاقِ خوب و کوچولو، برای همه شما.
گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر بر آید
اللهم عجل لولیک الفرج
بهونه ای نمیشه برای از یاد بردنت
در دلم درديست بي آرام و هستي سوز
راز سرگرداني اين روح عاصي را
با تو خواهم در ميان بگذاردن امروز
گر چه از درگاه خود مي رانيم اما
تا من اينجا بنده تو آنجا خدا باشي
سرگذشت تيره من سرگذشتي نيست
كز سرآغاز و سرانجامش جدا باشي
نيمه شب گهواره ها آرام مي جنبند
بي خبر از كوچ دردآلود انسانها
دست مرموزي مرا چون زورقي لرزان
مي كشد پاروزنان در كام طوفانها
خانه هايي بر فرازش اشك اختر ها
وحشت زندان و برق حلقه زنجير
داستانهايي ز لطف ايزد يكتا
سينه سرد زمين و لكه هاي گور
هر سلامي سايه تاريك بدرودي
دستهايي خالي و در آسماني دور
زردي خورشيد بيمار تب آلودي
جستجويي بي سرانجام و تلاشي گنگ
جاده يي ظلماني و پايي به ره خسته
نه نشان آتشي بر قله هاي طور
نه جوابي از وراي اين در بسته
آه ... آيا ناله ام ره مي برد در تو ؟
تا زني بر سنگ جام خود پرستي را
يك زمان با من نشيني ‚ با من خاكي
از لب شعر م بنوشي درد هستي را
سالها در خويش افسردم ولي امروز
شعله سان سر مي كشم تا خرمنت سوزم
يا خمش سازي خروش بي شكيبم را
يا ترا من شيوه اي ديگر بياموزم
دانم از درگاه خود مي رانيم ‚ اما
تا من اينجا بنده تو آنجا خدا باشي
سرگذشت تيره من سرگذشتي نيست
كز سر آغاز و سرانجامش جدا باشي
چيستم من زاده يك شام لذتباز
ناشناسي پيش ميراند در اين راهم
روزگاري پيكري بر پيكري پيچيد
من به دنيا آمدم بي آنكه خود خواهم
كي رهايم كرده اي ‚ تا با دوچشم باز
برگزينم قالبي ‚ خود از براي خويش
تا دهم بر هر كه خواهم نام مادر را
خود به آزادي نهم در راه پاي خويش
من به دنيا آمدم تا در جهان تو
حاصل پيوند سوزان دو تن باشم
پيش از آن كي آشنا بوديم ما با هم
من به دنيا آمدم بي آنكه من باشم
روزها رفتند و در چشم سياهي ريخت
ظلمت شبهاي كور ديرپاي تو
روزها رفتند و آن آواي لالايي
مرد و پر شد گوشهايم از صداي تو
كودكي همچون پرستوهاي رنگين بال
تا آخرش بخوانم
تقصیر خودت بود
… آمدی
رفتی …
به هر چه کوتاه
عادتم دادی …
پاسخ:?????????
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد، خدا کند
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
@} ;-
آفرین بر شما
کدآهنگ خیلی قشنگه
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤-------¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-------- ---------------¤¤¤
__¤¤¤¤¤--------------سلامی به گرمی خورشید---------------¤¤¤
_ ¤¤¤-هرگز به کسی اجازه نده تا رویاهای تورا زیر سوال ببرد-¤¤¤
¤¤¤-------------------------------------------------- ----------------------¤¤¤
¤¤¤--در سراشیبی که نامش زندکیست------------------------------¤¤¤
¤¤¤------باهمه بیگانگیها میروم------------------------------------------¤¤¤
¤¤¤----------در سکوت سرد غمگین زمان------------------------------¤¤¤
¤¤¤--------------بی هدف بی یار و تنها میروم------------------------¤¤¤
_¤¤¤----------------در سراشیبی که نامش زندگیست------------¤¤¤
__¤¤¤------------------می روم شاید که در دشت بزرگ--------¤¤¤
____¤¤¤-------------------باز یابم آنچه را گم کرده ام--------¤¤¤
______¤¤¤------------------موفق باشی-----------------¤¤¤
_________¤¤¤------................................--- ------¤¤¤
____________¤¤¤¤¤¤--(----------------)--¤¤¤¤¤ ¤
_____________¤¤¤--------------------------¤¤¤
________________¤¤¤----------------¤¤¤
___________________¤¤----------¤¤
____________________¤¤¤¤¤¤¤
______________________¤¤¤¤
______________________¤¤¤
سلام
هر روز بهتر از دیروز
آفرین بر شما
موفق باشین
Power By:
LoxBlog.Com |